01 دی 1398 - 16:55
چرا برخی از استعفای رئیس‌جمهور می‌گویند؟

نقشه‌ای برای فرار از بحران

یکی از مباحثی که این روز‌ها در سپهر سیاسی کشور مطرح است، بحث استعفای رئیس جمهور است. در همه جای دنیا، درخواست استعفای یک مقام مسئول به‌طور منطقی و طبیعی از سوی رقبا و منتقدان مطرح می‌شود، اما نکته عجیب ماجرا اینجاست که در ایران، این درخواست از سوی کسانی مطرح شده که خود را حامی دولت تدبیر و امید دانسته و مدعی هستند، روی کار آمدن این دولت کار آن‌ها بوده است.
نویسنده :
احسان قنادیان
کد خبر : 4693

پایگاه رهنما:

یکی از مباحثی که این روز‌ها در سپهر سیاسی کشور مطرح است، بحث استعفای رئیس جمهور است. در همه جای دنیا، درخواست استعفای یک مقام مسئول به‌طور منطقی و طبیعی از سوی رقبا و منتقدان مطرح می‌شود، اما نکته عجیب ماجرا اینجاست که در ایران، این درخواست از سوی کسانی مطرح شده که خود را حامی دولت تدبیر و امید دانسته و مدعی هستند، روی کار آمدن این دولت کار آن‌ها بوده است.
هرچند این موضوع جدیدی نیست و سال گذشته نیز برخی اصلاح‌طلبان از لزوم استعفای آقای روحانی گفته بودند، اما در دور جدید نخستین بار این پیشنهاد از سوی عباس عبدی در روزنامه اعتماد و تحت عنوان «ایده انتخابات زودرس» مطرح شد. عبدی گفته بود بهتر است رئیس‌جمهور استعفا کرده و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، هم‌زمان با انتخابات مجلس برگزار شود. البته عبدی در مصاحبه‌ای پس از طرح این ایده، می‌گوید او مبدع آن نیست و در کابینه نیز این بحث وجود دارد. وی در مصاحبه با هفته‌نامه صدا در این مورد می‌گوید: «این مطلب، موضوعی نیست که فقط من آن را مطرح کنم. برای اولین بار در سطح برخی از وزرا، چنین ایده‌ای مطرح‌شده و دارند در مورد آن فکر می‌کنند؛ برای اینکه ببینند چه باید کرد. برخی از وزرا هم به این نتیجه رسیده‌اند که با ادامه این حد از تنش دیگر، کاری نمی‌شود کرد. شنیده‌ام که معاون اول رئیس‌جمهور هم کم‌وبیش به چنین فکری رسیده است.»
عبدی در ادامه ایده خود را هم تغییر داده و می‌گوید: «پیشنهادم استعفای روحانی است و نه الزاماً انتخابات زودرس! چون من معمولاً سعی می‌کنم از تیتر‌هایی که مقداری حاد است، اجتناب کنم. هرچند همین تیتر «انتخابات زودرس» هم نسبتاً رادیکال بود. ولی بحث اصلی من، همان استعفا و کناره‌گیری است. اینکه بعد از استعفای روحانی چه خواهد شد، مسئله‌ای است که حکومت باید درباره آن تصمیم بگیرد.»
این پیشنهاد با استقبال برخی دیگر از اصلاح‌طلبان روبرو شد و در مواضع بعدی، ابعاد تازه‌تری از ماجرا روشن شد. سایت عصر ایران در تحلیلی در این مورد نوشت: «در سپهر سیاست ایران، حسن روحانی به «شیخ دیپلمات» معروف است... حالا تمام راه‌های مذاکره بسته شده است و تقریباً حسن روحانی شانسی برای اداره کشور از طریق مذاکره و گفت‌وگو با طرف‌های مقابل ندارد. آمریکا حرف خود را می‌زند. اروپا منفعل است و دقیقاً نمی‌داند در مقابل ایران و آمریکا چه باید بکند، عربستان و اسرائیل هم تا آنجایی که می‌توانند در حال موش‌دواندن در این فضا هستند. فضای روحانی، فضای مذاکره است و الان دیگر استراتژی‌های او جواب نمی‌دهد و کشور در حالت سکون مانده است. فضای جدید سیاست جهانی شاید احتیاج به آدم تازه‌ای داشته باشد. روحانی می‌تواند به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور مستعفی ایران شناخته شود.»
از نگاه جریان انقلابی، استعفای روحانی نه‌تن‌ها مشکلی از کشور حل نمی‌کند بلکه در شرایط فعلی خود به مشکلی دیگر تبدیل‌شده و زمینه خلأ قدرت و تکرار وقایع عراق و لبنان را ایجاد می‌کند.
مغز ماجرا چیست؟
اصلاح‌طلبان حامی استعفای روحانی، دلایل و موارد مختلفی برای این ایده مطرح می‌کنند، اما به نظر می‌رسد اغلب این دلایل نوعی نارنجک دودزا و مباحث انحرافی است. برای فهم مغز ماجرا باید به ماه‌ها پیش بازگشت و به نظریات پدر این ایده رجوع کرد. واقعیت آن است که نخستین بار در دولت روحانی، موضوع استعفا از سوی سعید حجاریان مطرح شد. او در مصاحبه با «ایران ماه» به‌طور واضحی هدف از این اقدام را بیان می‌کند؛ تهدید نظام برای پذیرش مذاکره -بخوانید دادن امتیاز- مجدد با آمریکا.
حجاریان در این مصاحبه می‌گوید: «سیاست کار جمعی است و نمی‌توان با پرداخت هزینه‌های تک‌نفره، پروژه سیاسی را پیش برد؛ لذا باید با خرد جمعی، هزینه- فایده کرد و بعد دست به کنش زد. فرض کنیم آقای روحانی تصمیم بگیرد با رئیس‌جمهوری آمریکا دیدار کند و ترامپ را به آرزوی دیرینه‌اش یعنی عکس یادگاری برساند. اگر روحانی این تصمیم را بر اساس برداشت و تحلیل شخصی‌اش بگیرد، عملی نادرست مرتکب شده، چون صرفاً خود را قربانی کرده است؛ اما همین عمل ممکن است در حالتی دیگر درست و دقیق باشد. اگر عقل جمعی کابینه و نظر‌های کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلاً به استعفا گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه می‌شود؛ زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی - حتی بدون استجازه- که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینه‌ها سرشکن شده است.»
چندی بعد، ولی ا… شجاع‌پوریان، از نمایندگان چپ ادوار مجلس، طی یادداشتی در روزنامه همدلی بر این مسئله تأکید کرده و نوشت: «در شرایط فعلی دو راه‌حل، پیش روی روحانی قرار دارد: اول اینکه بر اساس دیدگاه سعید حجاریان مبنی بر استعفای روحانی و انتخاب رئیس‌جمهور جدید در دوم اسفند هم‌زمان با انتخابات مجلس، زمینه برای رئیس‌جمهوری آینده فراهم شود تا دولت جدید با قرابت بیشتر با بدنه اصلی حاکمیت فعالیت خود را آغاز کند یا اینکه روحانی مسئولیت خود را در شرایط فعلی امروز مشخص کند و اگر قرار است دولت هزینه ایستادگی در برابر زورگویی آمریکا را بدهد، سایر ارکان و قوا که در این تصمیم موافق هستند، در پیامد‌های آن شریک و سهیم باشند.» توجه به همین دو نکته برای فهم مغز ماجرا کافی است؛ دنباله ماجرایی که از سال گذشته تحت عنوان کمبود اختیارات رئیس‌جمهور مطرح شد و منظور از اختیار نیز چیزی جز مذاکره مجدد با آمریکا نیست. این عده از دو مشکل اصلی رنج می‌برند. نخست آنکه جز مذاکره و دادن امتیاز راه‌حل دیگری به ذهنشان نمی‌رسد. نکته دوم آنکه این عده چنان سخن می‌گویند که گویی سال ۱۳۹۲ است! واقعیت آن است که ۶ سال از مذاکره و ۴ سال از توافق با آمریکا می‌گذرد و حامیان ایده مذاکره و توافق باید پاسخ دهند نتیجه آنچه بوده است که دوباره آن را تجویز کرده و برای عملیاتی کردن آن حاضرند دولت و شخص رئیس‌جمهور را هم قربانی کنند؟!
محبوبیت ازدست‌رفته و فرار از پاسخگویی
نکته جالب اینجاست که بخش عمده جریان انقلابی و اصولگرایی با ایده استعفای روحانی مخالفت کردند. از نگاه جریان انقلابی، استعفای روحانی نه‌تن‌ها مشکلی از کشور حل نمی‌کند بلکه در شرایط فعلی خود به مشکلی دیگر تبدیل‌شده و زمینه خلأ قدرت و تکرار وقایع عراق و لبنان را ایجاد می‌کند.
اما همین موضع نیز با واکنش عجیب جریان اصلاح‌طلب مواجه شد. عباس عبدی در یادداشتی نوشت: «انتظار می‌رفت که این جناح از پیشنهاد مذکور استقبال و آن را تأیید کند. یا اگر علاقه‌ای به تأیید مواضع و پیشنهاد‌های اصلاح‌طلبان ندارد، حداقل سکوت همراه با موافقت کند. ولی در عین ناباوری مشاهده شد که آن را تخطئه کرده و حتی خطرناک دانستند.» عبدالله ناصری که چند سال پیش گفته بود دولت اعتدال برای جریان اصلاحات رحم اجاره‌ای است هم در این خصوص نظر جالبی دارد: «استعفای روحانی ایجاد یک شوک برای بازگشت محبوبیت و هوادارانش هم در انتخابات اسفند مجلس و هم در انتخابات ۱۴۰۰ است و به نفع اصلاح‌طلبان است. نکته دیگری که کیهان و جریان اصولگرا به‌درستی به آن رسیدند این است که آقای روحانی و اصلاح‌طلبان به‌ویژه بعد از وقایع آبان ماه به آخر خط نزدیک شدند، از همین رو آن‌ها تمایل دارند تا اصلاح‌طلبان و دولت با این موقعیت بسیار بسیار ضعیف اجتماعی در یک سال آینده لگدمال شوند تا بتوانند خودشان (اصولگرایان) برای همیشه در قدرت بمانند»!
در پایان می‌توان گفت: موضوع استعفای رئیس‌جمهور را نباید چندان جدی گرفت. آقای روحانی می‌داند که استعفا در واقع اعلام پایان حیات سیاسی اوست و حداکثر می‌توان آن را به‌عنوان یک کارت تهدیدآمیز در دست داشت. اصلاح‌طلبان نیز در این قضیه نشان دادند چیزی جز منافع حزبی و جناحی برای آنان مطرح نیست و منافع ملی و وضعیت کشور، آخرین چیزی است که به آن فکر می‌کنند. آنان به‌جای پذیرش مسئولیت، می‌خواهند این‌گونه حساب خود از دولت را جدا کرده و به خیال خود محبوبیت ازدست‌رفته میان مردم را جبران کنند.

ارسال نظرات